• وبلاگ : عــاشــقــــانــــه
  • يادداشت : رو به غروب
  • نظرات : 1 خصوصي ، 5 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    باز هم‌ شب‌ مي‌شود، و چراغها يكي‌ پس‌ از ديگري‌ خاموش... مثل‌ هميشه‌ اتاق‌ تنهايي‌ من‌ است‌ كه‌ بوي‌ بي‌خوابي‌ مي‌دهد: يك‌ چراغ‌ روشن!
    به‌ خودم‌ مي‌گويم: امشب‌ را استراحت‌ كن‌! خسته‌ شدي.
    كليد چراغ‌ را مي‌زنم. خاموش‌ كه‌ مي‌شود تازه‌ چراغ‌ اندرونم‌ روشن‌ مي‌شود. روي‌ تخت‌ پهن‌ مي‌شوم، چشمها را مي‌بندم... اما چراغ‌ درون‌ هنوز روشن‌ است.

    آن‌ روز، يادت‌ هست؟
    چه‌ سؤال‌ بيهوده‌اي! حتماً يادت‌ هست. مگر تو چيزي‌ را فراموش‌ مي‌كني؟